«خواستم یه موزیکی بخونم توش بگم یکی رو دوست دارم، همه خواب بودن دلم نیومد.»
چنگ میزنم به زندگی. چیزی ولی دستم رو نمیگیره. زنده موندن چقدر سخته. ممکنه فردا صبح برم دارآباد. اگه امشب رو نتونم تحمل کنم فردا صبح دارآباد رو نمیبینم. یه امشب رو دووم بیار کیمیا. کوهها خیلی قشنگن. حیفه دیگه نبینیشون.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر